تموم شد.
تموم شدو دیگه بیتو نیستن شروع شد.
تموم شد اون دست لرزونت، تموم شد اون درد پات، تموم شد وقتی واسه بابام عمه عمه میخوندی.
یادمه وقتی چایی میریختی صدای لرزش استکانای چاییت، صدای نفَس نفَسِ، نفَسِ تنگت میفهموند با سینی چایی داری میای، بهت میگفتیم مادرجون چایی نریز، میومدیم دنبالت نزاریم، اما بازم یواشکی میریختیو وقتی صدای سینی و تکون خوردن استکانای توش میومد میفهمدیم باز چایی ریختی واسمون.
یادمه وقتی چایی واسم میاوردی، وقتی میخواستم چایی خوش رنگتو بخورم، هی برای میخوندی "چای میخورم برای قندش کو بیزارم از رنگش" آخه مادرجون مگه میشه چایی بدون قند خورد؟ اما حالا؟ حالا کجایی بهم بگی مجتبی بالاخره قند خوردی تو؟
مادرجون یادم نمیره وقتی کوچیک بودم، یکسره از سرو کولت بالا میرفتم، یادم هست وقتی مامان مدرسه بود، شما مامانم بودی، حالا کو، یتیم شدم خدا...
نیستی، هنوز یادمه وقتی واسم میخوندی، دُرِ گرون بها علی...
سواد نداشتی، اما از هر با سوادی بیشتر بلد بودی، مادرجون، شعراتو تو خاطرم دارم، مثل نوار از جلوی صورتم دارن رد میشن، اما حالا، بی معرفتِ مجتبی حالا؟
من بی معرفت اینقد تو خودم غرق شدم که یادم رفت ازت، حالا یادم اومد که تو سردخونه ایو من توی سردخونهی دلم یخ زدم.
خیلی آروم رفتی، ماه رمضون، روز جمعه.
شب بخیر...
دیگه تموم شد، مادر بابام 5مرداد 86
مادر مامان 6مرداد 91
و این نحضی ماه منه، منم مرگم به این دنیا 24 همین ماهِ و شاید تولدم به اون دنیا توی همین ماه نحض باشه.
بالاخره پاکش کردم، Avira نصب کردم، نمیدونم شاید، اما چرا اینقدر حس بدی دارم، اما Avast واقعا دوست داشتنی بود، مجبور بودم.
Bye Avast, I LIKED YOU!
امروز روزه بدیه، چون دارم با avast خداحافظی میکنم، آنتی ویروسی که بهش اعتقاد داشتم، حیف شد که اینم مارو تحریم کرد، حیف.
خودم خیلی هارو avast ای کردمو شاید بیشتر از 50-60 نفر، اما حالا خودم دنبال یک آنتی ویروس دیگه ام!
رایگان بودنش برام خیلی مهمه، چون سعی میکنم کپی رایتو رعایت کنم،
حالا که فعلا نسخه رایگان comodo دارم نصب میکنم، avira هم هست، میگن آنتی ویروسه خوبیه، اما من اصلا خوشم نمیاد ازش، شاید avira نصب کردم!
همین الان avast با اون صدای همیشگیش اخطار ویروس jeefo داد، حیفم میاد حذفش کنم، حیفم میاد.
نمیدونم دارم پشیمون میشم، نه avast پاک نمیکنم!!!!!
بی خیال.
یجوری آپدیتش میکنم.
نمی دونم خواب بودن بهتره، یا اینکه بیدار باشی؟
اما وقتی خوابی، فکر کنم آرامش بیشتری داری، دغدغه نداری، فقطم خواب مییبنی!
پس لالا کن.
نمی دونم چرا، خاطره تنها چیزیه که میشه بوسیدش.
قلم مرا تنها کرد و تو تنهاتر،
نمی دانم با خود چه کرده ام، اما هرچه کردم، شد،
نمی دانم قلم هنوز خاطره هایم را مینویسد یا نه، شاید،
شاید مینویسد، هرچه هست بگذاریم تقصیر جوهر است که بی رمق شده
طاقت ندارد، آری جوهر طاقت ندارد!
برایش باید فاتحه خواند،
و ب بسم ا... از آغاز فاتحه تا انتهایش را بی جوهر می شود خواند،
اما نام تو را چه؟
حافظه!
نه، مدت هاست، حافظه ام خفه شده،
مدت هاست به منتهای بی انتهای قلبم رسیده ام
به بن بست |
به دیوار سختی که راهی جز آسمان ندارد،
پرواز!
اما من که پرواز بلد نیستم،
قرار بود تو معلمم باشی، یادت نیست؟
فراموشم کردی؟؟؟
صدایی میآید،
انگار کسی صدایم میکند،
کسی که ازو غفلت کردم،
کسی که فراموش کرده بودم او خود پرندست،
مادر......
قلبم برای اوست که می تپد،
و فقط او...
شرمنده استاد داوودیم که 3 ساله مثل یک خواهر کمکم کرده؛ و من و من خاک بر سر !×!×!×!
این همه کمکم کردو حالا؟!!!
جلوی دوستش شرمندش کردم؛ خاک بر سرم!
آخه محاسبات 10 !!!
خاک مجتبی خاک !
چرا نخوندی؟
چرا نخوندی؟
خاک!
در دلــــــــــم می گریند…!
از مهدی اخوان ثالث
شعر و تو وبلاگ دکتر دلژین خوندم، خوشم اومد گذاشتم...
خیلی وقته نیومدم، این وبلاگ شده واسه زمانیکه دلم میگیره...
امروز روزه شادی واسه خیلی هاست، اما غم و غصه واسه من؛ هفته پیش عید قربان، این هفته عید غدیر.
نمی دونم به کدوم گناه کرده یا ناکرده متهمم،
خدا متهم به چیم؟
متهمم به دوست داشتن؟
نمی دونم، دو نفر باهم ازدواج کردن (آقا فرزاد و الهام خانم نادعلی زاده) خوشحال شدم، ندا شد رتبه 13 تو گروهشون خوشحالتر، احسان و خانم بخشی که اینقدر واسشون غصه خوردم؛ اونام ازدواج کردن، خیلی ها خوشحال شدن، خیلی ها خوشحالتر،
اما کی منو خوشحال میکنه؟
کی به داده من می رسه؟
قلبم شکستست، دلم داغونه، ارشد هم که نمی تونم بخونم، باید چیکار کنم؟
کاش دکمه ایست زندگی دست خودمون بود، شاید می شد یکاریش کرد.
زندگی شده پول، نداری نمی تونی کسیو دوس داشته باشی،
زهرا دلش هوایی شده، هوای رفتن، میخواد بره آلمان داروسازی بخونه، بره، میگه به خاطر منه که اینکارو میکنه، اما نیست، من نمی خوام جلوشو بگیرم، اما فقط عشق چی میشه؟
نه! من مزاحم نمیشم، منم میرم، میرم به سکوت.
نمی دونم
بزرگترین اشتباه زندگیمو کردم، هیچوقت خودمو نمی بخشم هیچوقت.
نمی خواستم هیچکدومشون ناراحت کنم.
خدا کمکم کن.
مثل کسی که آدم کشته عذاب وجدان گرفتم.
خدااااااااااااااااااااااااا....
حتی اگه یک بحث خیلی کوچیک کرده باشن.
نه .
خدا لعنتم کنه.
ادامه مطلب ...خدایا دلم شکسته است، آره خدا دلمو بدجور شکستن.
امروز روزیست یادواره چشم نهادن کوچک پسری که اکنون 21 بهار از عمر خود را گذرانیده و در جهت دریافت ویزای ورود به بالاترین درجات وجودی هستی قدم در عزم راستین خویش گذاشته و به عنوان رفیقی راستین سالیانیست در کنار من هست و امیدی در این تاریکی غفلت برای من ساخته ، ازینکه نتوانستم برایت کاری کنم ، بسیار شرمنده ام امیر جان ولی این هدیه ای است از جانب بدترین دوستت که در این مدت رفاقت جز ناملایمتها و بدی با تو هیچ نکردم و همیشه مایع عذاب برایت بوده ام ، می دانم ، اما ...
از من بپذیر .
Liewe vriend Amir, Happy Birthday
I dashur mik Amir, Happy Birthday
عزیزی أمیر صدیق، عید میلاد سعید
Հարգելի բարեկամ Amir, Ծնունդդ շնորհավոր
Əziz dostum Əmir, Happy Birthday
Amir lagun maitea, Happy Birthday
Дарагі сябар Амір, З Днём Нараджэння
Скъпи приятели Амир, Честит рожден ден
Benvolgut amic Amir, feliç aniversari
亲爱的朋友阿米尔,生日快乐
親愛的朋友阿米爾,生日快樂
Dragi prijatelju Amir, Sretan rođendan
Drahý příteli Amir, Všechno nejlepší k narozeninám
Kære ven Amir, Happy Birthday
Beste vriend Amir, Happy Birthday
Dear friend Amir, Happy Birthday
Kallis sõber Amir, palju õnne
Mahal na kaibigan Amir, Happy Birthday
Hyvä ystävä Amir, Happy Birthday
Cher ami Amir, joyeux anniversaire
Estimado amigo Amir, Feliz Aniversario
ძვირფასო მეგობარო Amir, დაბადების
Lieber Freund Amir, Happy Geburtstag
Αγαπητέ φίλε Amir, Χρόνια γενεθλίων
Chè zanmi Amir, Happy Anivèsè
חבר יקר אמיר, יום הולדת שמח
प्रिय दोस्त आमिर, जन्मदिन मुबारक हो
Kedves barátom Ámír, Boldog születésnapot
Kæri vinur Amir, hamingju Fæðingardagur
Sayang teman Amir, Selamat Ulang Tahun
Amir cara chara, Breithlá shona
Caro amico Amir, Buon Compleanno
親友して、Amir、ハッピーバースデー
사랑하는 친구 아미르, 생일 축하
Amir carissime, Felix dies natalis
Dārgais draugs Amir, laimīgs Dzimšanas diena
Mielas draugas Emyras, su gimtadieniu
Почитувани пријатели Амир, Среќен Роденден
Dear teman Amir, Happy Birthday
Għażiż ħabib Amir, Xewqat sbieħ f'Għeluq Sninek
Kjære venn Amir, Happy Bursdag
دوست عزیزم امیر ، تولدت مبارک
Drogi Przyjacielu Amir, Happy Birthday
Caro amigo Amir, Feliz Aniversário
Dragă prietene Amir, mulţi ani
Дорогой друг Амир, С Днем Рождения
Драги пријатељу Амир, срећан рођендан
Drahý priateľovi Amir, Všetko najlepšie k narodeninám
Dragi prijatelj Amir, Vse Datum rojstva
Estimado amigo Amir, feliz cumpleaños
Rafiki Amir, Heri Siku ya kuzaliwa
Käre vän Amir, Gott Födelsedag
รักเพื่อน Amir, สุขสันต์วันเกิด
Sevgili arkadaşım Emir, mutlu Doğum Günü
Дорогий друже Амір, З Днем Народження
عزیز دوست امیر، سالگرہ مبارک ہو
Thưa bạn Amir, Chúc mừng sinh nhật
Annwyl gyfaill Amir, Pen-blwydd Hapus
ליב פרייַנד אַמיר, האַפּפּי געבוירן
سنگینی صدای سکوتم و بغض ناشیانه ام که مدتی است گلویم را می فشارد و بیشتر و بیشتر تا شاید و باید بترکانندش و انفجارش سکوتم را محو کند و اما نه .
سنگینی لحظات ، دلتنگی ها و غصه ها و فشار ناشی از تحمل ناملایمتها مدتهاست همچون رفیقی شیشانه و همچون دوستی صمیمی دستم را گرفته است مرا با خود به سفر می برند ، سفرهای رویایی که رویایش را هیچوقت نداشتم و نخواهم داشت .
سنگینی بودن سنجاقک های پروانه نما و کوسه های دلفین نما مرا در شادی وجود داشتن عدم ها و قدم ها قرار داده و صبح و شب با بال خاطره ها و با خاطر پرواز سنجاقک ها و دفاع از نداشتن داشتن ها وادار به خنده های قبیحانه ای می کند که خودم هم از شدت آن دچار دل گرفتگی شدید و نابودی آخرین ضربات تیک تیک وار ساعت محور قلبم شده ام .
دوست داشتم باورم کنند و نه اینکه باور کنند من را .
دوست داشتم سرمای مهر وجودی سنجاقک ها را همچون نوازش پروانه هایی ببینم که مهرشان گرمایی معادل با میلیون برابر خورشید دارند .
می دانستم سنجاقک ها در مرداب زار زندگی می کنند و پروانه ها در آسمان خیال ها و می دانستم کوسه ها از خوردن سیر نخواهند شد و می دانستم پروانه ها دیگر وجود ندارند .
می دانستم ستاره هایم ، ستاره نیستند و بازتاب خورشید بروی ماهواره های خبرکش و خبربر که با موج ها و امواج ها دست به رسم نابودی تک ستاره ها گرفتند و همه را با شمشیرهای امواج شکل خود بروی ساحل ساختگی دریاهای خود نابود خواهند کرد.
می دانستم و سنگینی سکوتم فقط برای وجودم است و بس .
فقط یک کلمه مساویست با سکوت .
می گویند عشق گاهی پیش می رود گاهی پرواز می کند. با یکی راه می آید با دیگری به خشونت رفتار می کند. سومی را سرد می کند و چهارمی را هلاک می کند. همانند صاعقه در همان دم آغازین به پایان می رسد. قلعه ای را که شبانگاهان به محاصره در می آورد تا صبحگاهان تسلیم می شود ! چون هیچ نیرویی را یارای مقابله با آن نیست
اینم یکجایی خوندم یادم نیست کجا بود !
یکجایی خوندم یادم نیست کجا بود (صاحبش راضی باشه ! )
بعضی عشق ها مثله قصه نوحه
( از ترس طوفان میان سراغت).
بعضی عشق ها مثله قصه ی ابراهیمه
(باید همه چیزتو براش قربانی کنی).
بعضی عشق ها مثله قصه مسیحه
(آخرش به صلیب کشیده میشی).
اما بیشتر عشق ها مثله قضیه موساست
(یه کم که دور میشی یه گوساله جاتو میگیره)!!!
امروز از هر روز دیگه ای بیشتر خسته شدم نمی دونم چرا ولی شدم !
بعضی وقتها نه بهتره همیشه بگم (غصه ول کن نیست)
سلام
واسه آدما خیلی چیزا مهم نیست ، مثلا" اینکه کسایی که ادعا می کنن ، باورش نکن
بجاییکه پشتش باشن و بگن نه ، میگن اینطوری نبوده ، آره .
کاش واقعیت چیزای دیگه بود
کاش اونایی که فکر می کردند ، واقعا" می گفتن نه.
کاش تو راهرو ها بجایی که سرشونو بندازن پایین سلام کردن یادشون می بود
کاش فداکاریاشونو واسه خودشون نگه می داشتن
کاش می فهمیدن بعضی کارا یا بعضی چیزا واسه برگشت نیست واسه رفتنه
کاش کسایی که خودشون دلشکسته بودن ، دل شکستن بلد نبودن
شایدم لازم به شکستن باشه ، حقش تنبیه چون دلشکسته است
ولی اونایی دل آدما رو می شکنن ، یک چیزاییو یاد می دن به آدم میدونی چی ؟
1.مسیرو بهت یاد میدن میگن ، همونی که قبلا" گفتم غلطه ، ولی نه الان همون درسته
2.یاد میدن دل بقیه رو بشکنی
3.یاد میگیری که خودتو آدم حساب کنی
4.یاد میگیری دیگه واسه کسی از چیزایی نگذری
5.یاد میگیری مثل خودش باشی
6.معنی فداکاریم می فهمی
7.معنی عهد و قول دادنم رو بهت یاد می دن
همین.