یک روز با آرش...
یک شب با خودم...
تنهای تنهای تنها...
با قطره های اشک، با دردهای جمع شده مکسر
با دردِ جامع و یک جمع...
با قلب، با بازی قلب...
با خودم...
با خودمان...
با جمعیتمان...
با دردهایم...
با دردهایش...
کاش حرفی می ماند برایِ دانستن...
و قلبم...
شــ ـــ ــ ــ ـکست...