ها؟

ها یعنی همین

ها؟

ها یعنی همین

تولدم مبارک

امروز رسما ٢٠ سالم شد ، تولدم مبارک ! یکسال دیگه گذشت !

بعد از مدتها یک پست !

امروز 20 ام مرداده !

زنده باد مرداد ؛ دوست دارم این ماه رو ولی واقعا این ماهم منو دوست داره ؟

نمی دونم ، خیلی وقته نیومدم ؛ خستم . 

دلتنگم واسه خودم ؛ خلم ؟ نه !

آره ، فردا به احتمال زیاد ماه رمضونه !

جالبه یک سال دیگه اومد ، ماه رمضون برگشت ؛ خیلی ماه رمضونو دوست دارم ولی ماه رمضونم واقعا منو دوست داره ؟

4 روز دیگه فیکس 20 سالم میشه یعنی واقعا بیست سال گذشت نمی دونم !

میخوام از سر 20 سالگیم جدید بشم ، فرق کنم ، خیلی ، خیلی .


تموم شد.

دیگه خستم از همه چیز .

آمال و آرزوییم دیگه ندارم.

همه چی واسم تمومه.

دلم گرفت !

باز طبق معمول همیشه دلم گرفت , ساعت 4:42 دقیقه روز پنج شنبه 27/3/89

میگی چرا مجی جون ؟

وقتی کسی رو که دوست داری شخصی که براش کلی احترام قائلی , آره شخص بالایی مملکت خیالت جناب آقای ... , وقتی بهت میگه چون خیلی دوستت دارم , آره , میگه توی جلسه تصویب شده که بعضی دیگه نباید پشت کامپیوتر بشینن , منظورش کیاست ؛ منم به کار دانشجویی دیگه ای نگفتم .

حرفاش پرواضحه که دروغه , چطور ممکنه همچین چیزی تصویب بشه , به ماها نگن ؟

شایدم راست باشه , همین !

فکر کردی چی؟

درسته من خلم ، یک تختم کمه ؛ ولی نفهم نیستم ، اجازه نمی دم کسی هم سوء استفاده کنه ، همین .

مرگم نزدیک خواهد بود .

خدایا می دانم مرگم ، نزدیک است ؛ نزدیک تر از یک ساعت ، کم تر از یک ثانیه ، ثانیه ای که انتظار ها باید بکشم و انتظاری که وجودم را سرکوب خواهد کرد ، همین.

مجتبی سابق !

نظرم در مورد ارسال قبلیم (پایینی کاملا" عوض شده !) 

می گم من آدم دمدم مزاجیم ! 

باید دوباره بشم مجتبی سابق و می شم . 

جو گیر شدن بسه ! 

پست قبلیمم رو پاک نمی کنم مجی جون که درس عبرتی بشه واسه خودت !

تازه یادم افتاده ! ، سال نو مبارک !

ببخشید دیگه تازه یادم افتاد !


نو بهارست در آن کوش که خوشدل باشی 

که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حال دگرست
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همی میدهدت پند ولی
وعظت آنگاه کند سود که قابل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا بگزاف
گر شب و روز درین قصه مشکل باشی
گرچه راهیست پر از بیم زما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد

صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی


حافظ

بعضی وقتها !

بعضی وقتها عذر خواهی سخت میشه !

باور بعضی جیزها سخت تر !

گاهی آدم یادش میره کیه !

گاهی هم فراموش می کنه عذر خواهی کنه !

بعضی وقتها می خواد عذر خواهی کنه ولی نمی تونه ، ولی بعضی وقتهای دیگه عذر خواهی می کنه و به جای اینکه ، بهتر بشه ، بدتر میشه !

خیلی وقتها هم آدم تو بعضی کارا مقصر نیست ولی برچسب مقصر بودن بهش می خوره ولی اون آدمه باید یادش باشه بهتره دیگران فکر کنن احمقه تا اینکه بخواد با عذر خواهی کارش رو توجیه کنه ، 

اون آدمه باید یادش باشه که مارک توین میگه : بزار دیگران فکر کنند که تو احمقی تا اینکه بخوای چیزی رو توجیه کنی !

 این جمله رو واقعا باید با طلا نوشت !

ادامه مطلب ...