ها؟

ها یعنی همین

ها؟

ها یعنی همین

گربه ...

نقل از دختر شبگرد

 قصد داشتم نصیحتتون بکنم ولی دیدم فایده نداره...

پس تصمیم گرفتم یه داستانی رو واستون تعریف کنم

نمی دونم شاید شما درس عبرت بگیرید..

2 تاگربه با هم ازدواج کردند


اوایل زندگی عاشقانه ای داشتند


اولین بچشون به دنیا اومد


دوقلوهاشون هم به دنیا اومدن


اولین قدمهای بچه هاشون


پدر این خانواده به سختی کار میکرد


و مادر دنبال خوشگذرونی خودش بود


بچه ها بدون مراقبت بزرگ شدند و بچه های بدی از آب در اومدند


یکیشون تروریست شد

یکی دیگه همش تو کلوپ شبانه بود


کوچکترینشون تصمیم به خود کشی گرفت


وقتی پدرشون فهمید سکته کرد

مادرشون هم عقلش رو از دست داد و دیوونه شد

گریهخانواده اون ها ازهم پاشیدچون وقت صرف تربیت بچه هاشون نکردنگریه

لطفا اگه وقت بزرگ کردن بچه رو ندارید بچه دار نشید...

نظرات 3 + ارسال نظر
قندیل سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:50 ب.ظ http://ghandil.blogsky.com

خیلی باحال بود....
باهات موافقم!!!!

قندیل سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:53 ب.ظ http://ghandil.blogsky.com

ببخشید حواسم نبود که تایید نکنم...
امیدوارم اگه مشکلی داری زودتر حل بشه.
خیلی خوبه که حداقل می دونی کسایی هستن که به فکرتن با شادی هات شاد میشن با غصه ناراحت...

وحید سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:55 ب.ظ http://pesar-bikar.blogsky.com

اوخیییی چه رمانتیک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد