ها؟

ها یعنی همین

ها؟

ها یعنی همین

موندم دردم چیه ؟

خدایا موندم باز دردم چیه ، دوباره باز دلم گرفتو اومدم سراغ این وبلاگ بیچاره .

دوستش دارم ، عاشقشم ولی ...

نمی دونم خدا ، وقتی باورت کردم که اومدم مشهد ، وقتی باورت کردم که فهمیدم دوستش دارم وقتی دوستش داشتم فهمیدم همه چیه من تویی ، تو فقط تو .

دلم گرفته ، از خودم ، از اینکه چطوری تونستم به خاطر یکی دیگه با دل خودم بازی کنم ، دلم گرفته که چطوری تونستم ،

خدا چطوری دردمو بهش بگم .

خدا خودت می دونی دردم چیه ، خوده خودت .

هرچی سعی می کنم کسیو اذیت نکنم باز نمیشه ، چی بگم .

خدا معذرت میخوام ، بخاطر بودنت و ندیدن من.

خدا معذرت میخوام ، به خاطر عاشق بودن و معشوق نبودن من.

خدا معذرت میخوام ، به خاطر داشته هایی که به من دادی و من اونا رو نداشته می دیدم.

خدا معذرت میخوام ، به خاطر وجود بی وجود من .

خدا معذرت میخوام ، به خاطر خودم ، ببخش که فقط تو موندی ، تو و تو و تو و تو .

نظرات 1 + ارسال نظر
قندیل دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ب.ظ http://ghandil.blogsky.com

سلام آقا داداش (اشکال نداره بت بگم؟!) گفتم بیام همین جا جواب نظراتتو بدم ....
اولا تشکر به خاطر اینکه بهم سر زدی و دوما تشکر به خاطر اینکه لینکم کردی سوما تشکر به خاطر اینکه حالمو پرسیدی...
و در مورد اون چیزی که گفتی منم قبلا همچین فکری رو میکردم که باید خیلی چیزا رو تو دلت نگه داری ولی تازگی ها فهمیدم با گفتن چیزایی که تو دلته خودتو سبک میکنی و آروم میشی البته خیلی چیزا جز مکنوناته که نباید گفت...

دلتنگی ها واسه خودم آدمه , وجود آدم دلتنگه , باید غمو خودت به تنهایی داشته باشی , غم شریکش خودتی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد