نقل از دختر شبگرد
قصد داشتم نصیحتتون بکنم ولی دیدم فایده نداره..
.
پس تصمیم گرفتم یه داستانی رو واستون تعریف کنم
نمی دونم شاید شما درس عبرت بگیرید..
2 تاگربه با هم ازدواج کردند
اوایل زندگی عاشقانه ای داشتند
اولین بچشون به دنیا اومد
دوقلوهاشون هم به دنیا اومدن
اولین قدمهای بچه هاشون
پدر این خانواده به سختی کار میکرد
خانواده اون ها ازهم پاشیدچون وقت صرف تربیت بچه هاشون نکردن
لطفا اگه وقت بزرگ کردن بچه رو ندارید بچه دار نشید...
خیلی باحال بود....
باهات موافقم!!!!
ببخشید حواسم نبود که تایید نکنم...
امیدوارم اگه مشکلی داری زودتر حل بشه.
خیلی خوبه که حداقل می دونی کسایی هستن که به فکرتن با شادی هات شاد میشن با غصه ناراحت...
اوخیییی چه رمانتیک